من میخواهم برای بار آخر نظرم را در باره نامه آقای مصداقی بنویسم و دیگر دراین باره چیزی نخواهم نوشت برای اینکه
نه رژیم کشتار و اعدام و شکنجه را ول کرده و نه گرسنگی و فقر مردم برطرف شده...نه سرکوب و خفقان کمتر شده....بنابراین ترجیح میدهم وقت و انرژی محدود خودم را در دعواهای این چنینی که بیشتر از همه رژیم را خوشحال میکند صرف نکنم.
.من فقط این را میخواهم بنویسم که سی و چهار سال است همه جورش را از رژیم دیده ایم. بنابراین اگر میخواهید از بزرگترین نیروی مخالف رژیم انتقاد کنید این کار را درست و با دلیل و مدرک و بدون غرض ورزی انجام بدهید. اینطوری است که میتوانید روی اذهان اثر بگذارید نه اینکه بروید و حرفهایی را که سالها است انجمن های نجات و بلندگوهای رژیم در اطراف اشرف هوار میکنند را تکرار کنید. به من بگویید که ایا اینهمه گناه مجاهدین را هفته پیش متوجه شدید یا از قبل میدانستید و ننوشتید؟ این مرا یاد "بگم ...بگم" احمدی نژاد قبل از انتخابات می اندازد. به عنوان کسی که ادعای مبارزه دارد چطور این را بر ملت ایران روا دیدید که چهره واقعی مجاهدین !! را از آنها پنهان کنید؟
این یک واقعیت است که در سی سال اخیر هیچ نیرویی به اندازه مجاهدین در برابر رژیم نایستاده و طاقت نیاورده است.اکثر زندانیان سیاسی و اعدام شدگان از مجاهدین بوده اند و حالا هم اکثرشان از مجاهدین هستند. هزاران رزمنده آزادی در اشرف و لیبرتی هستند و خانواده هایشان در زندان های اوین و گوهردشت...این را کسی نمی تواند انکار کند. این که رژیم بیشتر از همه نیروها از مجاهدین میترسد هم واقعیتی غیر قابل انکار است.
حالا اگر کسی میخواهد از مجاهدین انتقاد کند باید خودش هم دستی در این مبارزه داشته باشد. شما اگر میخواهید از عملکرد یک پزشک یا یک مهندس یا یک نویسنده ایراد بگیرید حداقل باید در آن زمینه ها تخصص داشته باشید. مسلما به عنوان یک انسان میتوانید نظرتان را بیان کنید اما آن دیگر انتقاد نیست بلکه ایراد گیری است. این را همه بلدند.
اما آقای مصداقی از نظر دادن و ایرادگیری هم فراتر رفته اند. کاش نامه شان نظر و ایراد بود چون به مقاومت مردم اضافه میشد. اما نامه یا کناب ایشان فقط ایراد اتهام است آن هم با مدارکی که صحت و سقمشان فقط برای خودشان ا روشن است چون من یکی به حرفهای رژیم و بریدگانی که برای رژیم کار میکنند ارزشی قائل نیستم.خیلی ها از مجاهدین جدا شده اند و هنوز هم هوادار مجاهدین هستند اما مصداقی با یکی از آنها حرف نزده است . در دادگاه آقای مصداقی مجاهدین از پیش محاکمه و محکوم شده بودند ایشان فقط حکم صادره آن هم 230 صفحه را منتشر کرده اند.
آقای مصداقی اگر ده سال زندان بودتدو بعد آزاد شدند و به نوشتن خاطرات زندان رو آوردند علی صارمی 23 سال زندان کشید و بعد اعدام شد.خاطره هم ننوشت و از کسی هم ایراد نگرفت. جعفر کاظمی دو بار زندانی شد و بعد اعدام شد. فرزندان اینها در اشرف بودند. صبا هفت برادران وقتی داشت نفس های آخر را میکشید تقاضای نجات از اشرف را نکرد بلکه گفت که تا آخر ایستاده است. از آن طرف بلندگوهایی که رژیم و نیروهای مالکی در اطراف اشرف گذاشته بودند همین حرفهایی را تکرار میکردند که آقای مصداقی در نامه اش نوشته. حالا شما جای من نوعی باشید کدام را باور میکنید؟ حرف آسیه را که امریکا را ول کرد و رفت اشرف و شهید شد؟ حرف صبا هفت برادران در ساعات آخر زندگانی اش که میگفت تا آخر ایستاده ایم یا نوشته های آقای مصداقی را که ادله اش بر شهادت بریدگان مجاهدین و انجمن نجات استوار است؟ حرفهای اینهمه انسان که اینجا مینویسند و اینهمه آدم که شب و روزشان در راهروهای کنگره ها و پارلمان ها و خیابانهای سراسر دنیا میگذرد و اینهمه آدم که سه سال است جلوی یو ان در ژنو در تحصن هستند همه را به هیچ میگیرید؟ اینها از نظر آقای مصداقی و شرکا آدم حساب نمی شوند؟
این اتهامات آقای مصداقی را که میخواندم فکر کردم با این وضع دیگر رژیم احتیاج به موشک باران و حمله نظامی ندارد. تنها راهش این است که اجازه ورود خبرنگاران را به اشرف و لیبرتی بدهد تا بروند و با مجاهدین در آنجا مصاحبه کنند. کار مجاهدین ساخته است. دیگر رژیم نه احتیاج به لیست تروریستی دارد و نه کشتار و دزدیدن مجاهدین در خارج از کشور و نه دستگیری و زندان و اعدام خانواده هایشان در ایران.
اما من و شما میدانیم که اینطور نخواهد شد چون متاسفانه نامه آقای مصداقی بر مغلطه استوار است. خودشان هم بهتر از همه میدانند و دلیلش هم حتما بر ایشان روشن است اما برای من روشن نیست. من دوست داشتم و دارم که اگر کسی از مجاهدین انتقاد میکند حرفهای صد من یک غاز رژیم را تکرار نکند بلکه با دلیل و منطق کارهای آنها را نقد کند و راهکاری بهتر ارائه بدهد. اما هنوز که هنوز است منتظرم. فقط میبینم یک عده که هیچ کاری نمی کنند برای یک عده که جانشان را کف دستشان گذاشته اند تعیین تکلیف میکنند. به این انتقاد نمی گویند.این نوشته آقای مصداقی به هر دلیل نوشته شده باشد برای یک عده که از قبل با مجاهدین دشمن بودند دستاویزی شده که عقده های سالیان را بیرون بریزند.
هدف شیطان سازی این نامه از مجاهدین در ابتدای نامه نوشته شده و بارها هم توسط خانمهای اقبال و دوستان دیگرشان تکرار شده" اگر شما به قدرت برسید"..یعنی مبارزه مجاهدین نه برای آزادی مردم بلکه برای رسیدن به قدرت است! این آیا دست کم گرفتن عقل مردم نیست؟ خود آقای مصداقی میدانند که اگر مجاهدین هدفشان رسیدن به قدرت بود با خمینی سازش میکردند و اینهمه کشته و زندانی هم متحمل نمی شدند. همین حالا اگر یک تک پا بروند کاخ سفید و مثل اپوزیسیون لیبی و تونس با اوباما مذاکره کنند خواهید دید که همه محدودیت ها برای مجاهدین لغو خواهد شد همانطور که امریکا از خمینی پشتیبانی کرد.
آقای مصداقی مرا از
آینده نترسانید. از اینکه اگر مجاهدین بیایند این و آن میشود نترسانید چون
زمان حال ما با جهنم فرقی ندارد. ما به قدرت خود ایمان داریم . شما
خواسته و یا ناخواسته میخواهید مردم را نسبت به بزرگترین نیروی ضد رژیم
سفاک ناامید و بدبین کنید. این را میگویم برای اینکه به نظر من 230 صفحه
اتهامات تکرار شده انجمن نجات و بریدگان نمیتواند دلیل دیگری داشته باشد.
به جای این کار پیشنهاد میکنم تشریف بیاورید یک میلونیم کارهای مجاهدین
را انجام بدهید و برای سرنگونی رژیم قدمی بردارید. من اولین مرید شما
خواهم بود .اما اگر نمیتوانید کاری کنید و به جز خاطره نویسی از شما کار
دیگری بر نمی آید سنگ جلوی پای کسی نیندازید که جانش را برای من و شما به
خطر انداخته است. یک بار دیگر برای حسن ختام میگویم که اگر قرار باشد بین
حرف شما و حرف صبا هفت برادران که میگفت " تا آخرش ایستاده ایم" یکی را
انتخاب کنم مطمئن باشید انتخاب من شما نخواهید بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر